🌏 مقدمه
بازیهایی هستند که فقط سرگرم میکنند، و بازیهایی که در ذهن میمانند. 1998: The Toll Keeper Story بدون شک در دستهی دوم قرار میگیرد. در این اثر، شما در نقش Dewi، زنی باردار و نگهبان عوارضی هستید که در کشوری خیالی به نام Janapa زندگی میکند — کشوری که در آستانهی فروپاشی است.
در ابتدا همهچیز معمولی بهنظر میرسد: بررسی مدارک، دریافت عوارض، و عبور دادن رانندگان. اما خیلی زود بازی به آزمونی از اخلاق، همدلی و بقا تبدیل میشود. تصمیمها آسان نیستند، و پایانها شاد نیستند — اما نتیجه چیزی ارزشمندتر است: تفکر و دروننگری.

📖 داستان – فروپاشی یک ملت، مقاومت یک مادر
از همان روز اول، بازی لحن خود را مشخص میکند: اینجا خبری از قهرمانپروری نیست؛ بلکه صحبت از زنده ماندن است. Dewi باید هر روز کار کند، هزینهها را بپردازد و میان وجدان و نیازهایش تعادل پیدا کند.
هر تصمیم پیامد دارد — رد کردن یک راننده ممکن است او را به مرگ بفرستد، و اجازه دادن به عبور او میتواند برای خودت خطرناک باشد.
با گذشت روزها، دنیا اطراف Dewi فرو میریزد. مردم ناپدید میشوند، اعتراضات خشنتر میشود، و حکومت کنترل را شدیدتر میکند. حتی نزدیکترین افراد زندگی او، از جمله همسرش، درگیر این آشوب میشوند. این حس ناامنی و اضطراب در هر شیفت کاری حس میشود.

⚖️ چالشهای اخلاقی و اجتماعی
رئیس Dewi نیز لایهای از ناراحتی و واقعگرایی به داستان اضافه میکند؛ با رفتارهای آزاردهنده و قدرتطلبانهاش، بازی بدون اغراق واقعیت تلخ آزار جنسی و تبعیض روزمره را به تصویر میکشد. نویسندگی بازی ظریف اما تأثیرگذار است و به هیچ وجه این رفتارها را عادی نشان نمیدهد.
در پایان، هر تصمیم بازیکن، هر خطا و هر انتخاب، معنا دارد. رسیدن به پایان بازی احساسی سنگین بهجا میگذارد — سکوتی که با اندوه و تفکر پر میشود.

🎮 گیمپلی – هر شیفت، آزمونی اخلاقی
در ظاهر، بازی یک شبیهساز ساده از کار در عوارضی است: بررسی مدارک، وزن خودروها و تصمیمگیری در مورد عبور یا توقف آنها. اما پشت این روند ساده، بار احساسی سنگینی نهفته است.
هر تصمیم هزینه دارد — مالی یا اخلاقی. مثلاً میتوانی مبلغ کمبود عوارض یک راننده فقیر را خودت بپردازی یا او را برگردانی و جریمه شوی. حتی گزارش پول تقلبی هم ممکن است به بازداشت یک انسان بینجامد.
در ادامه، وظایف جدیدی اضافه میشود: بررسی شمارهپلاکها، تاریخ مدارک، وزن وسایل نقلیه و قوانین تردد روزهای خاص. این روند تکراری عمدی است — بازتابی از خستگی و فشار روانی در زندگی واقعی.
یکی از لحظات احساسی بازی زمانی است که همسر Dewi در میان معترضان ظاهر میشود و بازیکن باید بین خانواده و امنیت خود انتخاب کند. انتخابی که هیچ پاسخ درستی ندارد.

⚠️ نکات قابل بهبود
بازی موضوعات سنگینی را روایت میکند؛ از از دست دادن فرزند و آزار جنسی تا نژادپرستی و خشونت سیاسی. بنابراین بهتر است در ابتدای بازی، هشدار محتوایی (Content Warning) دقیقتری اضافه شود تا بازیکنان بدانند با چه فضای احساسیای روبهرو هستند.
همچنین طراحی برخی وسایل نقلیه (مخصوصاً اتوبوسها) نیاز به وضوح بیشتری دارد؛ چون تفاوت میان مدلها در نگاه اول مشخص نیست و باعث خطا در گیمپلی میشود.
🎧 صدا و موسیقی – تنش آرام و واقعگرایانه
طراحی صوتی بازی بسیار هوشمندانه است. صدای رفتوآمد ماشینها، فریادهای دوردست اعتراضات، و خشخش کاغذ هنگام بررسی مدارک، همگی حس حضور در دنیای واقعی را تقویت میکنند.
موسیقی با ریتمی آرام و احساسی در لحظات خاص بالا میگیرد و بدون اغراق، خستگی و امید پنهان Dewi را بهخوبی منتقل میکند.

🎨 گرافیک و طراحی هنری
بازی از سبک هنری دستی و نقاشیمانند استفاده میکند که یادآور عکسهای قدیمی و خاطرات فراموششده است. رنگهای ملایم و بافتهای کاغذی، حس نوستالژی و واقعگرایی را همزمان ایجاد میکنند.
هر چهره منحصربهفرد و پر از احساس است، بدون نیاز به جلوههای سنگین یا انیمیشنهای اغراقشده. این طراحی هنری، زیبایی را در میان رنج و واقعیت به تصویر میکشد.
🩶 جمعبندی – تجربهای سنگین، صادق و فراموشنشدنی
1998: The Toll Keeper Story از آن بازیهایی است که شاید “سرگرمکننده” نباشند، اما تأثیرگذارند. بازی از بازیکن میخواهد با احساساتش روبهرو شود، تصمیمهای سخت بگیرد، و درک کند که گاهی بقا بهای سنگینی دارد.
این داستان نه فقط دربارهی Dewi، بلکه دربارهی هرکسی است که در شرایط ناعادلانه مجبور به انتخاب بین وجدان و بقا شده است.
با وجود نیاز به هشدار محتوایی بهتر و شفافیت بیشتر در طراحی، صداقت احساسی بازی چیزی است که بهندرت در آثار دیگر میبینیم. عنوانی که در ذهن و دل بازیکن باقی میماند.
Review key provided by the publisher through PressEngine





ارسال دیدگاه