Judgment review

Judgment review

جدا کردن Judgment از بازی های قبلی Ryu ga Gotoku Studio غیرممکن است.

Judgment نمایش اصلی سریال Yakuza است که براساس داستانی تهیه کننده دیرینه فرانشیز توشیهیرو ناگوشی ساخته شده است. دقیقاً در همان شهر Yakuza 6 2018 ، با همان مغازه ها و کوچه ها و خانواده های سندیکای جنایت ، که با همان دارایی ها ساخته شده اند ، در همان موتور بازی Dragon ساخته می شود. مطمئنا ، این بار من شخص دیگری هستم – محقق خصوصی تاکایوکی یاگامی به جای گانگستر کازوما کیریوچ ، اما همه اینقدر احساس می کند که وسوسه انگیز است که دیدن داوری را فقط به عنوان یک کدو تنبل ، با هدف پیدا کردن کاربرد جدید برای برخی از دارایی های مانده از Yakuza 6

شخصیت جدید کمک می کند تا Judgment از هر کسی استقبال کند – دیگر نیازی به آشنایی با نزدیک به 15 سال سریال Yakuza نیست که بازی کند. و اکنون زمان خوبی برای پرش به سریال است. قضاوت آنقدر جسورانه و کامل است که بسته به آشنایی شما با حق رای دادن ، به عنوان مقدمه یا یک قطعه همراه است.

این بسیاری از مکانیک های مشابه سایر بازی های Yakuza را به اشتراک می گذارد ، اما آنها به آرامی با یادآوری های فراوان در مورد آنچه باید انجام دهند معرفی می شوند. وقتی در خیابان های کاموروچو می گذرانم ، وقتی با پریدن از خیابان های سخت خیابان پرش می شوم ، شانس زیادی برای تمرین جنگ دارم. و این عمل مفید واقع می شود ، زیرا ، در حالی که من یک وکیل سابق هستم که به عنوان یک بازپرس خصوصی فعالیت کرده ام ، من هنوز هم هر پرونده را با مشت زدن به کسی – یا بیشتر اوقات جمعیتی از افراد – حل می کنم. بررسی پرونده ها با روایت داستان اغلب نیاز به پیمایش در کل شهر دارد ، بنابراین کارهای مشت ناخوشایند و کاوش های زیادی وجود دارد.

این دقیقاً شبیه Yakuza 6 است ، اما فقط قضاوت چیزی بیش از یافتن فرد بعدی برای مشت زدن وجود ندارد. یاگامی ابزارهایی دارد که من به عنوان یک بازپرس خصوصی از سری جدید استفاده می کنم. وقتی وارد یک ساختمان اداری قفل شده می شوم ، یک پهپاد دارم که به من اجازه می دهد تا از پنجره های بالای سرم نگاهی بیندازم. ورود به صحنه جنایات من را به حالت تحقیقات شخص اول سوق می دهد که می توانم برای سرنخ ها منطقه را تمیز کنم. یک مکانیک خیاطی وجود دارد که من باید بدون آگاهی از آنها در خیابان های کاموروچو کسی را دنبال کنم.

تمام مدارکی که جمع می کنم وقتی مکالمه می کنم برمی گردد. بر خلاف سایر بازی های Yakuza ، من پیام هایی را برای گفتگو دریافت می کنم که باید چیزهایی را که دیده ام به یاد بیاورم یا اطلاعاتی که با هم جمع کردم. همچنین برای اثبات نکاتم باید عکس مناسب را در گوشی خود پیدا کنم. بعضی اوقات مجبور می شوم که تصمیم بگیرم چه کسی در شهر اطلاعاتی داشته باشد بدون اینکه فوری به من بدهد به من کمک کند.

حتی شهر کاموروچو نیز ثروتمندتر است. من هنوز همان انحرافات ، بازی های کوچک و حواس پرتی های بی معنی را که از Yakuza 6 به یاد می آورم وجود دارد ، اما یک مکانیک جدید به من اجازه می دهد تا دوستی در سطح شهر برقرار کنم. این روابط به طور کلی سبکی است – و من معمولاً آنها را با انجام کارهای احمقانه مانند تعقیب یک کلاه گیس بادی در خیابانها یا ایجاد یک بازاریابی جدید برای یک زنجیره فست فود می سازم – اما آنها مرا به شهر وصل می کنند. من سرمایه گذاری کرده ام وقتی با یکی از دوستان جدیدم برخورد می کنم لبخند می زنم ، با آیکون های صورت خودشان که روی سرشان شناور است. در صندوق پستی خود هدیه می گیرم. این سیستم احساس جهان را کامل می کند. ممکن است کاموروچو همان شهری باشد که سال گذشته با Yakuza 6 دیدار کردم ، اما این بار در آنجا زندگی می کنم.

که همیشه چیز بزرگی نیست ، زیرا داوری می تواند شلیک اطلاعات ، طرح و احساسات باشد. آنچه به عنوان یک ساده ساده شروع می شود “کسی واقعاً باید کاری را در مورد این قاتل سریالی انجام دهد” به سرعت در جهات مختلف به سرعت شاخه می شود ، برخی جالب تر از سایرین. من می دانم که شرایط یاگامی در کار خود به عنوان وکیل از طریق برنامه های کوتاه مدت و مکالمات کنار گذاشته شده است. من از وقایع منتهی به تکفیر یک دوست از خانواده یاکوزا او می آموزم. من به مربیان قدیمی می روم و دوستان جدیدی می سازم.

Judgment_20190616131505

و پس از آن ، فقط وقتی فکر می کنم آنچه را که اتفاق می افتد می فهمم ، با برش جدید دیگری روبرو شدم که پیچیدگی جدید دیگری را معرفی می کند. دوستی به قتل رسید. دزدی که شاید یک کار داخلی باشد. دروغ قدیمی که تا به امروز پیامدهایی دارد. به نظر می رسد هرگز به پایان نمی رسد ، برای خوب بودن یا بیماری.

اما من روش های مختلفی برای کاهش سرعت در هنگام داستان دارم: – داستان خونین ، سنگین ، پیچیده – و شهر با چراغ های چشمک زن ، پارس ها و شلوغی های مداوم ، قریب به اتفاق می شود. من می توانم دارت بازی کنم یا در یک بازی آنلاین آویزان شوم. می توانم به کازینو بروم. من می توانم شانس خود را در لیگ مسابقه هواپیماهای بدون سرنشین امتحان کنم. من می توانم در تاریخ بروم. من می توانم به امید دریافت یک اسباب بازی کوچک کولاکانت نسخه محدود ، چند هزار ین را درون دستگاه گچاپون پمپ کنم. بله ، من فقط به قتل متهم شدم ، اما من نیز به طور حتم وقت دارم که با دوستانم محاکمه مسخره را انجام دهم تا بفهمم آخرین قطعه کیک در یخچال اداری چه کسی را خورده است.

ساعت های 50 به علاوه این بازی چه از نظر داستان و چه برای انجام کار در Kamurocho می تواند مرعوب کننده باشد. اما آن لحظات زندگی روزمره ، بی حسی تصادفی و حواس پرتی بی معنی به من کمک کرد تا داستان نفس بکشد. من هرگز از وقفه ها ناامید نشدم. من به شدت به استراحت احتیاج داشتم ، چه این بازی را برای آنها فراهم کند یا تصمیم گرفتم که آنها را به تنهایی انجام دهم.

اما قدم زدن همیشه عالی نیست. اولین باری که مجبور می شوم کسی را از طریق خیابان دنبال کنم احساس شدید می شود ، و پشت هر گوشه ای اردک می زنم تا مطمئن شوم که لکه بینی نشده ام. من با هفتمین بار خسته شده ام که خواسته ام این کار را انجام دهم ، و فقط می خواهم این کار تمام شود. دوستی های زیادی برای ساختن وجود دارد که من شروع به پرش از آنها کردم – 50 خیلی دوستانه در زندگی واقعی هستند ، چه رسد به اینکه در بازی های ویدیویی. برخی از ضرب و شتم-محافظت-راکت-برای-صرفه جویی در-نانوایی-به-گرفتن-کیک-به رشوه-وزیر-وزیر-به-دزدکی حرکت کردن-به-کلوپ-به-دریافت -اطلاعات- اطلاعات- نیازهای من حتی با استانداردهای بازی ویدیویی ترسیم می شوند.

من برای پیشرفت داستان از یک واقعه به رویداد دیگر می پردازم ، و سعی می کنم بازی را وادار به بازی در جدول زمانی خود کنم. اما وقتی که باید منتظر یک تماس تلفنی در بازی باشم ، متوقف می شوم. بنابراین من کند می شوم ، نفس می کشم و سرانجام به عنوان یک قفل ماه مهتاب به نوعی استخدام می شوم. فقط پس از پرداخت هزینه اولین حراج من ، این تماس تلفنی راجع به جسد بدون چشم که در یک کوچه پیدا شده است ، دریافت می کنم.

اگرچه ممکن است استخوانهای خود را با سایر بازی های Yakuza به اشتراک بگذارد ، Judgment چیز جدیدی از آنها ایجاد می کند. از ریشه های آن گمراه نمی شود – این هنوز یک درام جنایی با مشت های زیاد است – اما داستان شهر و مردم آن را به شکلی پر می کند که از یک بازی که فقط روی دنیای جنایی متمرکز است امکان پذیر نیست. این همان شهر است ، فقط از منظر بسیار متفاوتی دیده می شود.

85%

Summary

- داستان خونین ، سنگین ، پیچیده - و شهر با چراغ های چشمک زن ، پارس ها و شلوغی های مداوم