بازی Duskpunk از همان دقایق ابتدایی، شما را بیهیچ مقدمهای در دل فضای تیرهوتار خود رها میکند. داستان در Dredgeport جریان دارد؛ شهری استیمپانکی با معماری آجری، خیابانهای خفه و آلوده، و حالوهوایی که یادآور City 17 در Half-Life 2 یا Karnaca در Dishonored است؛ شهرهایی که گویی پس از اتفاقات سیاه و تاریخی دگرگون شدهاند.
شخصیت شما یک سرباز سابق است که اشتباهاً مرده فرض شده و همراه با اجساد برای پردازش منتقل شده است. پس از فرار از دست نگهبانان، بیپول و بیپناه در اعماق شهر رها میشوید. بازی هیچ مسیر قطعی به شما تحمیل نمیکند؛ این شما هستید که تصمیم میگیرید در این جهنم صنعتی چه میخواهید باشید: انقلابی یا ابزار قدرت؟

نقشآفرینی عمیق بر پایهی مهارتها
Duskpunk ساختاری کاملاً الهامگرفته از بازیهای رومیزی دارد. ساخت شخصیت، تکیهبر مهارتها و انواع چکهای اجباری، همه در قالب سیستمهای واضح و جذاب ارائه شدهاند. شما شش مهارت قابل ارتقا دارید و هر مهارت، مسیر تعامل شما با جهان را تغییر میدهد:
-
مهارت Sneak عبور مخفیانه را آسان میکند.
-
مهارت Sway در متقاعد کردن دیگران تعیینکننده است.
بازی شما را مجبور میکند در چند مهارت خاص سرمایهگذاری کنید، چون تقریباً هر موقعیت حداقل سه راهحل متفاوت دارد:
مخفیانه وارد شوید، با گفتوگو اطلاعات بگیرید، یا با قدرت بدنی دروازه را از جا بکنید. همین انتخابهای چندلایه بازی را زنده نگه میدارد و باعث میشود هر بازیکن تجربهای کاملاً متفاوت داشته باشد.

چرخهی هشتمرحلهای روز و شب
یکی از ویژگیهای جالب بازی، چرخهی روز و شب در هشت فاز است. روز چهار اکشن در اختیار دارید و شب چهار اکشن دیگر. بعضی فعالیتها فقط در زمانهای خاص باز میشوند، بنابراین برنامهریزی روزانه اهمیت زیادی پیدا میکند.
در کنار مأموریتها، باید سه متر مهم شخصیت را مدیریت کنید: سلامت، استقامت، و استرس. رسیدن هرکدام به حد بحرانی، عواقب جدی دارد؛ حتی ممکن است باعث «شکستن» یکی از مهارتها شود.
برای مثال، استرس را میتوان با مادهای به نام Solace کاهش داد؛ دارویی غیرقانونی که از نظر روایی و گیمپلی نقش دوگانه دارد: هم هزینهبر و خطرناک است، هم یکی از اصلیترین ابزارهای کنترل استرس. همین عناصر ساده، جهانسازی بازی را با سیستمهای گیمپلی بهخوبی گره میزنند.
روایت قدرتمند با لحنی خشمگین و ضداقتدار
Duskpunk یک بازی متنی است و ستون اصلی آن نوشتار است. روایت از زاویهی نگاه طبقهی کارگر تصویر میشود؛ شخصیتهایی که برای زنده ماندن مجبور به دزدی، التماس و مبارزهاند.
لحن ضداقتدارگرایانهی بازی بدون شعارزدگی، درد و رنج مردم را بازتاب میدهد. شهر خاکستری است و هیچکس کاملاً خوب یا بد نیست. انقلاب در این جهان بهعنوان پروسهای واقعی، خونین و پرهزینه به تصویر کشیده شده است.
در بسیاری از لحظات، بازی چنان با شخصیتها پیوند میزند که وقتی جانشان در خطر میافتد، قلب بازیکن میایستد.
در پایان، Duskpunk احساسی نادر به جا میگذارد: امیدی دردناک اما واقعگرایانه به آیندهای بهتر.







