مقدمه
Rebel Engine از همان نگاه اول نشان میدهد که میخواهد در چندین جبهه بجنگد؛ همزمان یک هکانداسلش سریع و استایلمحور باشد، شبیه آثار مشهور ژانر مانند Devil May Cry، و در عین حال از ضرباهنگ خشن و سرعت انفجاری شوترهایی مثل Doom یا Quake الهام بگیرد.
این ترکیب جسورانه پتانسیل زیادی دارد، اما اجرای آن همیشه همپای جاهطلبیاش نیست. نتیجه، تجربهای است که بخشی از آن میدرخشد، بخشی دیگر ضعف دارد و در نهایت اثری شکل گرفته که ارزش بازیکردن را دارد، اما نه بدون صبر و کمی سازش.
بازی در قالب یک کمپین هشتمرحلهای (بههمراه دو مرحله قابلآنلاک) ارائه میشود و تقریباً در هر مرحله مکانیکهای تازه، سلاحهای جدید و ابزارهای متفاوت در اختیار بازیکن قرار میگیرد. این حجم تنوع، هسته اصلی تجربه است و باعث میشود بازی از نظر ریتم و محتوای خام، کمبود نداشته باشد.

مبارزات؛ سریع، پرتنش و عمیق
هسته اصلی Rebel Engine، مجموعهای از حرکتها و تواناییهایی است که اجازه میدهد بازیکن همیشه در حال جابهجایی و حمله باشد. بازی مجموعهای از ضربات نزدیک شامل حمله معمولی، لانچ، دَش، ضربه سقوطی و چند توانایی ویژه به شما میدهد که در طول مراحل آزاد میشوند.
از طرف دیگر، سلاحهای گرم بازی – که مهمات محدود دارند – هر کدام ویژگیها و کاربردهای متمایزی ارائه میدهند. هدف این است که میان حملات نزدیک، دوربرد، پارری، قلاب و «سوپرهای» مختلف دائماً جابهجا شوید و یک رقص مبارزهای بیوقفه بسازید.
وقتی این چرخه درست کار کند، Rebel Engine جذاب، انرژیزا و پر از لحظات «وای، این عالی بود!» است. پیدا کردن ریتم و اجرای آن باعث میشود هر نبرد، حتی با دشمنان کوچک، حس چالش داشته باشد.

اما مشکل کجاست؟ حس ضربهای که کمرنگ است
با وجود تنوع و سرعت، بزرگترین ضعف بازی در همان چیزی است که میتواند آن را به اثری فراموشنشدنی تبدیل کند: فیدبک ضربهها.
- شاتگان صدای قوی دارد، اما برخورد گلولهها حس لازم را منتقل نمیکند.
- ضربات نزدیک در برابر دشمنان سنگین، اثرگذاری لازم را ندارند.
- برخی دشمنان حتی از وسط انیمیشن حمله شما عبور میکنند یا ضربات سنگین را نادیده میگیرند.
این مشکل در نبردهای سختتر، بهخصوص باسفایتهای دوگانه، باعث تبدیلشدن مبارزه از یک نبرد تاکتیکی به یک جنگ فرسایشی و گاهی آزاردهنده میشود.

کنترلها؛ بیشتر از حد مورد نیاز
Rebel Engine میخواهد حس تسلط کامل را منتقل کند، اما روی کنترلر این میزان ورودی (Input) نوعی اضافهبار ایجاد میکند.
یادگیری تمام دکمهها، سوییچها، زمانبندیها و مهارتها زمان میبرد. طراحی کنترل کمی سنگین است و بهجای قدرتبخش بودن، گاهی جلوی لذت بردن را میگیرد.
استایلسیستم بازی کاربران را مجبور میکند برای کسب امتیاز بهتر، دائماً الگوی حمله را تغییر دهند، اما واقعیت این است که حجم ورودیها در کنترلر باعث میشود بازیکنان کمتر بتوانند از این سیستم آنطور که طراحی شده بهره ببرند.

روایت و داستان؛ سطحی اما کارآمد
داستان Rebel Engine درباره یک ربات مبارز است که بارها و بارها برای سرگرمی یک فرمانروای مکانیکی قربانی شده و حالا برای نابودی سیستم ستمگر فرار میکند. روایت ساده است و بیشتر نقش یک بهانه برای ورود به نبردها را بازی میکند.
نه روایت عمیق است، نه شخصیتپردازی پیچیده دارد، اما از طرفی هیچگاه مزاحم نیست و به تجربه ضربه نمیزند. اگر دنبال داستان هستید، چیز زیادی پیدا نمیکنید؛ اگر فقط اکشن میخواهید، داستان مانعی نمیشود.

گرافیک و طراحی هنری؛ زیبا و پرانرژی
بازی از یک جهت خاص میدرخشد: ظاهرش.
طراحی کارتونی ـ سایبرپانکی با رنگهای تند و محیطهای شلوغ، باعث شده Rebel Engine بهصورت بصری چشمگیر باشد.
شهر صنعتی زردرنگ، محیطهای داخلی استریل و ضدعفونیشده، و انفجار رنگها در میدان نبرد، جذابیت زیادی دارند.
تنها مشکل این است که در لحظات اوج نبرد، میزان جلوهها و دشمنان بهقدری زیاد میشود که تشخیص موقعیت بازیکن سخت میشود.
مشکلات فنی؛ کوچک اما مهم
چند مشکل فنی تجربه را تحتتأثیر قرار میدهد:
- گیرکردن دشمنان داخل محیط
- نیاز به ریستکردن مراحل
- سیستم ذخیرهسازی غیرشفاف (گزینه Continue همیشه فعال نیست)
- برخی رفتارهای عجیب دشمنان در نبردهای سنگین
این ایرادها کوچک هستند، اما وقتی جمع میشوند، تجربه را کمی ناپایدار میکنند.
جمعبندی؛ بازی جذاب برای طرفداران اکشن سریع، اما نه بینقص
Rebel Engine یک اثر جسورانه است.
یک بازی که تلاش میکند جذابترین عناصر دو ژانر کاملاً متفاوت را ترکیب کند.
وقتی موفق میشود، فوقالعاده سرگرمکننده است.
وقتی شکست میخورد، کاملاً به چشم میآید.
با یک سیستم کامبت عمیق، بصری چشمگیر و ریتم سریع، کسانی که عاشق سبک اکشن شدید هستند، احتمالاً از آن لذت خواهند برد. اما مشکلاتی مانند فیدبک ضعیف ضربهها، کنترلهای سخت و برخی ناهماهنگیهای طراحی، مانع درخشش کامل بازی میشوند.


